با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
+روزي پيرمردي فقير و گرسنه، نزد پيامبر اکرم (ص) آمد و درخواست کمک کرد. پيامبر فرمود: اکنون چيزي ندارم ولي «راهنماي خير چون انجام دهنده آن است»، پس او را به منزل حضرت فاطمه (س) راهنمايي کرد.
پيرمرد به سمت خانه حضرت زهرا (س) رفت و از ايشان کمک خواست. حضرت زهرا (س) فرمود: ما نيز اکنون در خانه چيزي نداريم. اما گردن بندي را که دختر حمزة بن عبدالمطّلب به او هديه کرده بود از گردن باز کرد و به پيرمرد
فقير داد. مرد فقير، گردن بند را گرفت و به مسجد آمد.
پيامبر (ص) هنوز در ميان اصحاب نشسته بود که پيرمرد عرض کرد: اي پيامبرخدا (ص)، فاطمه (س) اين گردن بند را به من احسان نمود تا آن را بفروشم و به مصرف نيازمندي خودم برسانم. پيامبر (ص) گريست. عمّار ياسر با اجازه پيامبر (ص) گردن بند را از پيرمرد خريد. عمار پس از خريد گردن بند، گردن بند را به غلام خود داد و گفت: اين را به رسول خدا (ص) تقديم کن، خودت را - 198996-تنها
را هم به او بخشيدم. پيامبر (ص) نيز غلام و گردن بند را به حضرت فاطمه بخشيد. غلام نزد فاطمه (س) آمد و آن حضرت گردن بند را گرفت و به غلام فرمود: من تو را در راه خدا آزاد کردم. غلام خنديد. حضرت فاطمه (س) راز اين خنده را پرسيد. غلام پاسخ داد: اي دختر پيامبر (ص) برکت اين گردن بند مرا به شادي آورد، چون گرسنهاي را سير کرد، برهنهاي را پوشاند، فقيري را غني نمود، پيادهاي را سوار نمود، بندهاي را آزاد کرد - 198996-تنها
+روزي مردي از يک دختر پرسيد:
آيا با من ازدواج ميکني؟
دختر جواب داد: نه
و از آن پس مرد شاد زيست، به ماهيگيري و شکار رفت، کلي گلف بازي کرد،تمام مسابقات فوتبال را ديد و با هرکه دلش خواست رقصيد.
+دکتر ژوزف ايگناس گيوتين پزشکي فرانسوي بود که هنگام وقوع انقلاب کبير فرانسه دردانشگاه پاريس تدريس مي کرد. او که بعد از انقلاب به عضويت مجمع انقلابي فرانسه در آمده بود، نخستين فردي بود که در سال 1789م. در مجلس موسسان فرانسه پيشنهاد کرد که به جاي اعدام متهمان با وسيله اي زجرآور، سر آنها با ماشين مخصوصي از بدن قطع گردد.
مجلس موسسان فرانسه با پيشنهاد وي موافقت کرد و دستگاه گيوتين را که قريب به يک قرن
قبل و به مدت کوتاهي در ايتاليا استفاده شده بود را وارد کردند. دستگاه ژوزف گيوتين از سوي آنتوان لويي، جراح و دبير مادام العمر آکادمي جراحي رسما تاييد شده بود. پس از وقوع انقلاب در فرانسه تعدادي کثيري توسط همين دستگاه اعدام شدند افرادي که بسياري از آنها در به ثمر رسيدن انقلاب نقش بسزايي داشتند يکي از اين افراد فيزيکدان و شيميست معروف لاوازيه بود. - 198996-تنها
لاوازيه بعد از اينکه به اعدام با گيوتين محکوم شد تصميم گرفت در آخرين لحظات زندگي هم به علم خدمت نمايد . او به شاگردان خود گفت : احتمالا جايگاه حواس و شعور انسان مي بايست در سر ( مغز ) انسان باشد بنابر اين پس از جدا شدن سر از بدن احتمالا بايد تا چند لحظه هنوز حواس و هشياري فرد کار بکند شما پس از اينکه سر من به وسيله گيوتين قطع شد فورا آن را روي دست بالا بگيريد، من شروع به پلک زدن مي کنم شما تعداد - 198996-تنها
پلک زدن هاي مرا بشماريد تا زمان تقريبي از بين رفتن هشياري و مرگ کامل به دست بيايد .
پس از اينکه لاوازيه اعدام شد سر او را بالا گرفتن و او بيش از ده بار پلک زد و اين واقعه در تاريخ به ثبت رسيد. - 198996-تنها
+روز و شب با خودت نرو هي ور
با تو هستم ، بله ، شما ... دختر
قلب تو گرچه واقعا پاک است!
خواهرم خوشگلي خطرناک است
با چنان تيپ و اين چنين ترکيب
صورتي مثل کاغذ تذهيب ،
وقتي از خانه مي زني بيرون
مرد صدساله مي شود دل خون!
متلک بشنوي تو از حالا
از جوان هاي بي سر و بي پا
آن يکي با دروغ و صد نيرنگ
مي دهد وعده هاي خوب و قشنگ
ديگري گويدت که جاني تو
گز شيرين اصفهاني تو !
پيرمردي يواشکي از پشت
گويد اين
دخترک مراهم کشت !
نم نمک مي رومي از راه به در
با همين گفته ها مي شوي خر !
سادگي ها تو يک کمي کم کن
تو خيابون حواستو جمع کن !
گيرهاي سه پيچ را ول کن
خوشگلم ، فکر اين ارازل کن
اين جوان ها تمام ناجورند
آي ماهي ، بپا همه تورند
پلويي مي شوي به يک دوري
سي دي ات پخش مي شود فوري
مي شوي نقل محفل مردم
سبب عيش کامل مردم
آبرويت به باد خواهد رفت
يه يه خورده ، زياد خواهد رفت
کار من نيست تا کنم خواهر ،
ا - 198996-تنها
امر معروف ، نهي از منکر
قصد من نيست تا کنم کيفي
منتها چون که ديدمت حيفي !
گفتم اين را بپرسم اي زيبا
که اگر فکر شوهري حالا؟!
گر چه ناراحتي تو از دستم
من خودم کيس قابلي هستم! - 198996-تنها
تورا من دوست دارم بهتر از جان******** ز بين اين همه خرهاي خوشگل
يكي را كن نشان چون نيست مشگل***** خرك از شادماني جفتكي زد
كمي عرعر نمودو پشتكي زد****** بگفت : مادر به قربان نگاهت **** به قربان دوچشمان سياهت - 198996-تنها
خر همسايه راعاشق شدم من******** به زيبايي نباشد مثل او زن
بگفت:مادر برو پالان به تن كن ******** برو اكنون بزرگان را خبر كن
به آداب و رسومات زمانه ******** شدند داخل به رسم عاقلانه
دوتا پالان خريدند پاي عقدش ******** يه افسار طلا با پول نقدش
خريداري نمودند يك طويله ******** همانطوري كه رسم است درقبيله
خر دانا كلام خود گشاييد ******** وصال عقد ايشان را نماييد
دوشيزه خر خانم آيا رضائي ******** - 198996-تنها
دوشيزه خر خانم آيا رضائي ******** به عقد اين خر خوشتيپ در آيي
يكي از حاضرين گفتا به خنده ********عروس خانم به گل چيدن برفته
براي بار سوم خر بپرسيد ********كه خر خانم سرشيكباره جنبيد
خران عرعر كنان شادي نمودند******** به يونجه كام خود شيرين نمودند*****به اميد خوشي و شادماني - 198996-تنها
+تاريخچه تقلب از جايي شروع مي شود كه " حسن كچل " براي نخستين بار به مكتب رفت . از بد ماجرا ، همان روز امتحان ماهيانه كودكان مكتب بود ؛ ليك حسن كچل از روي تنبلي چشمان چپش را بر روي ورقه ي همزاد انداخت تا نكته اي بس ارزشمند از ورقه ي فوق الذكر دشت كند .
اين بود كه اولين تقلب تاريخ بشري رقم زده شد . البته اين تقلب با روش هاي بسيار ابتدايي بشري رقم زده شد. البته اين تقلب باروش هاي بسيار ابتدايي (در مق
(در مقابل ترفند هاي كنوني ) صورت گرفت . بدين ترتيب كه حسن با كلي زور زدن خود را به بالاي ورقه ي همزاد رسانيد و خيلي راحت مطالب را كش رفت . از آن به بعد تقلب دوران طلايي خود را آغاز كرد - 198996-تنها
روش هاي نوشتاري
1. نوشتن روي كف پا ، پس كله ، پشت گوش و ...
2. نوشتن روي ديوار ، روي ميز ، پشت نيمكت ، زير نيمكت ، پشت لباس يا مانتوي دانش آموز جلويي ، ...
3. نوشتن به روي دستمال كاغذي ، پاكت نامه ، ...
4. نوشتن و لوله كردن تقلب و جاسازي آن در حفره هاي مختلفي از جمله بيني ، دهن ، گوش ، فك پايين ، دريچه آئورت ، ... - 198996-تنها
روش هاي بي كلاس
1. شيره ماليدن بر سر يكي از بچه درس خون ها
2. خم كردن سر به روي ورقه ي طرف به صورت تابلو - 198996-تنها
اگه در اين امر تبحر كافي نداريد ، اصلاً سمت اين كار نريد ؛ كه عواقبي جزء ضايع شدن و اخراج و تابلو شدن ندارد . - 198996-تنها
+پدرش بهش گفت اين 1000تا چسب زخم رو بفروش تا برات کفش بخرم …
بچه نشست با خودش فکر کرد يعني بايد آرزو کنم
1000نفر يه جاشون زخم بشه تا من کفش بخرم ؟
ولش کن ، همين خوبه …